وظايف دولت در تحليل عهدنامه ولي عصر(عج)
وظايف دولت در تحليل عهدنامه ولي عصر(عج)
وظايف دولت در تحليل عهدنامه ولي عصر(عج)
نويسنده: مهدي اكبرزاده
يكي از راه هاي شناخت اهداف و وظايف دولت در نظام سياسي اسلام بهره گيري از منابع دعايي است؛ زيرا يكي از شيوه هاي آموزشي و تربيتي در سيره تربيتي و آموزشي امامان(ع) بهره گيري از دعا و نيايش است؛ از آن رو كه مخاطب در اين ادعيه به ظاهر خداوند و در عمل مردم است؛ چرا كه شرايط اجتماعي به گونه اي بود كه آنان نمي توانستند حقايق اسلام را به ويژه در حوزه انديشه سياسي چنان كه بايد و شايد بيان كنند. از اين رو به نيايش به عنوان راهكار ارتباطي ميان خود و امت روي آوردند.
يكي از ويژگي هاي بهره گيري از اين شيوه آن است كه امكان بيش تري براي بهره مندي مردم از معارف آن وجود دارد و موضوعات و مطالب، هرچند كه به شكل دعا در پيشگاه خدا بيان شده ولي به شكلي موجب مي شود كه ناخواسته خواننده اي كه آن را روزانه و يا هفتگي و يا ماهانه مي خواند و در پيشگاه خداوند آن ها را عرضه مي دارد به عنوان يك مطالبه حق و تحقق يافتني و آرزو و آمال بشناسد و اين گونه است كه مطالبات انسان اجتماعي نسبت به جامعه و دولت افزايش مي يابد و سطح توقعات و مطالبات بالامي رود.
يكي از اين دعاها كه مستحب است و چهل بامداد دست كم در عمر شخص خوانده شود دعاي عهد است كه به نظر مي رسد به سبب آن كه عهد و پيماني با امام زمان(عج) است بايد همواره در هر بامداد خوانده شود تا تجديد بيعت و عهد با امام و ولي عصر به عمل آيد.
در اين عهدنامه مطالب عالي در فرازهايي چند بيان شده كه يكي از بندهاي آن مرتبط با وظايف و اهداف دولت اسلامي است؛ زيرا اين مطالب هر چند كه خطاب به امام زمان(عج) است ولي براي تبيين وظايف و مسئوليت هاي هر نظامي است كه به عنوان دولت، امور اجتماعي و سياسي جامعه را در اختيار مي گيرد. در بخشي از عهدنامه آمده است:
اللهم... سهل مخرجه و اوسع منهجه و اسلك بي محجته و انفذ امره واشدد ازره و اعمر اللهم به بلادك واحي به عبادك انك قلت و قولك الحق ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس فاظهر اللهم لنا وليك و ابن بنت نبيك المسمي باسم رسولك حتي لايظفر بشي من الباطل الامزقه و يحق الحق و يحققه و اجعله اللهم مفزعالمظلوم عبادك و ناصرالمن لايجد له ناصرا غيرك و مجددا لما عطل من احكام كتابك و مشيدا لما ورد من اعلام دينك و سنن نبيك صلي الله عليه و آله واجعله اللهم ممن حصنته من باس المعتدين. اللهم و سر نبيك محمدا صلي الله عليه و آله برويته و من تبعه علي دعوته و ارحم استكانتنا بعده. اللهم اكشف عنا هذه الغمه عن هذه الامه بحضوره، يعني خدايا! ظهورش را آسان و روشش را وسيع گردان و ما را در مسير او بميران و فرمانش را نافذ فرما و پشتش را استوار و محكم گردان. خدايا! به وسيله وي شهرهايت را آبادان و بندگانت را زنده گردان؛ زيرا گفتي و گفته تو حق است كه فساد در خشكي و دريا به خاطر عملكرد مردم آشكار شده است؛ پس خدايا! ولي خويش و پسر دختر پيامبرت را كه همنام پيامبرت است ظاهر كن تا به هر چيزي از باطل دست يافت نابود سازد و حق را به جريان آورد و ثابت و استوار گرداند. خدايا او را راه رهايي بندگان مظلوم و ستمديده ات كن و يار و ياور كساني قرار ده كه جز تو ناصر و ياوري ندارند. احكام كتابت كه تعطيل شده را به وسيله وي تجديد كن و نشانه ها و شعاير دينت را با وي استوار و استحكام بخش و سنت هاي پيامبر(ص) را تقويت كن. خدايا او را از شر متجاوزان حفظ كن و با رويت و ديدارش و نيز كساني كه بر دعوت اويند پيامبرت(ص) را شادان و مسرور گردان و بر بيچارگي و خواري ما كه پس از او حاصل شده رحم آور. خدايا اين غم و اندوه را از اين امت اسلام با حضورش بردار.
در اين عهدنامه تبيين شده كه مردم چه وظيفه اي نسبت به دولت و نيز دولت چه مسئوليتي در قبال مردم دارد. در اين عهدنامه و موارد مشابه آن بسياري از وظايف و مسئوليت ها و نيز اهداف نظام سياسي بيان شده و اين همان چيزي است كه امروز مطالبه به حق ملت ايران از دولت اسلامي است كه مي كوشد تا براساس نظام ولايي عمل كند و خود را به عنوان وكيل امام(ع) مي شناسد و به نيابت از وي وارد عرصه عمل سياسي شده است.
از وظايف دولت اسلامي آن است كه عزت را به دين بازگرداند و گمنامي را از چهره آن بزدايد تا همگان در همه كوي و برزن جهان با حقيقت دين آشنا شوند.
زدودن ظلمت ستم و بيداد در همه عرصه ها و حوزه هاي علمي و عملي و زندگي فردي و اجتماعي و توسعه عدالت و قسط از ديگر ماموريت ها و وظايفي است كه در اين دعاها بدان توجه شده است.
از آن جايي كه توده مردم بدنبال رفاه و آسايش و آرامش واقعي هستند و اندوه جانكاهي دل هايشان را مي فشارد، اجراي قسط ضروري است تا اندوه و غم از چهره و دل آنان زدوده شود.
امنيت در همه حوزه هاي فردي و اجتماعي، ملي و فراملي و نيز اقتصادي و غيراقتصادي مي بايست در اولويت كارهاي دولت باشد و هرگز از اولويت درجه يك به درجات ديگر تنزل نكند؛ زيرا بي امنيت اميد هيچ گونه پيشرفت و تكاملي در عرصه هاي مختلف مادي و معنوي نمي رود. هدايت مردم تنها در سايه سار امنيت است كه مي تواند به درستي رقم بخورد.
آشكارسازي حق و عدالت و اكمال دين و علوم مختلف از ديگر وظايفي است كه لازم است مورد اهتمام جدي دولت اسلامي باشد؛ زيرا اصولاطاغوت در بستري از جهل و بي عدالتي و فقدان دانش و علوم رشد مي كند و برگرده مردم سوار مي شود. از اين رو در ادعيه مختلف كه به شكل زيارت و يا عهد و نيايش بيان شده، اين معنا به اشكال مختلف تلقين مي شود تا سطح مطالبات مردمي نسبت به دولت و كاركردهاي آن افزايش يابد و در صورت وجود هرگونه كمبود در اين زمينه نسبت به كارآمدي دولت اسلامي واكنش نشان دهند.
اين ادعيه ماثور به گونه اي بيان شده كه سطح مطالبات مردمي نسبت به مفاهيمي چون مسئوليت ها و وظايف دولت افزايش يابد و مردم با توجه به اين معيارها به سنجش و داوري درباره عملكرد و كارآمدي دولت ها بپردازند.
بدون ترديد اركان حكومت طاغوت، جهل و بيداد است و لذا دولت مي بايست به ويژه با جهل و ناداني مبارزه كند و مردم را با حقايق چنان كه هست آشنا سازد كه از جمله آن، حقايق هستي و مسير تعالي بشر يعني تزكيه و تقواست.
نهاد كفر بر پايه جهل ساخته شده و برپايه جبر رشد مي كند. از اين رو با هرگونه عقل گرايي و مشاركت دهي مردم مخالفت مي شود و اساس دولت هاي كافر و باطل و جائر بر استبداد راي بنا مي گردد.
جهل است كه عصبيت جاهلي را پديد مي آورد و آدمي را به جاي حق گرايي به سوي باطل سوق مي دهد. امام زين العابدين(ع) درباره عصبيت جاهلي مي فرمايد: العصبيه التي ياثم عليها صاحبها ان يري الرجل شرار قومه خيرا من خيار قوم آخرين و ليس من العصبيه ان يحب الرجل قومه و لكن من العصبيه ان يعين قومه علي الظلم؛ عصبيتي كه گناه محسوب مي شود اين است كه شخص، بدان قوم خويش را بهتر از خوبان قوم ديگران ببيند. آنچه از عصبيت مذموم محسوب نمي شود اين كه شخص، قوم را دوست داشته باشد؛ ولي اگر قوم را به خاطر ظلمي كمك نمايد از عصبيت ناپسند شمرده مي شود. (اصول كافي، كليني، ج2، ص803)
همين تعصب جاهلي است كه امام صادق(ع) مي فرمايد: من تعصب او تعصب له فقد خلع ربق الايمان من عنقه؛ هر كسي تعصب جاهلي بورزد يا يكي از خويشان به سودش تعصب جاهلي داشته باشد و به سبب اين تعصب به چيزي برسد، از دايره ايمان بيرون رفته و حلقه ايمان را از گردنش درآورده است. (همان)
بنابراين اگر دولتمردان اسلامي در نظام ولايي براساس عصبيت عمل كنند، به خودي خود از دايره ولايت كبراي امام(ع) بيرون رفته اند و هر عملي را كه انجام مي دهند به سبب حقي كه ندارند، براي ايشان گناه و جرم نوشته مي شود.
اين ها نمونه هايي است كه در كتبي كه به عنوان دعا و نيايش نوشته شده، گردآوري شده و هر روز مومنان به خواندن و تفكر در آن امر شده اند. از اين رو دعا و نيايش نه براي ثواب بلكه براي شناخت بهترين كارها و عمل به آن ها وارد شده است. بنابراين از آنها بايد به عنوان تفسير و تاويل آيات قرآني ياد كرد و در زندگي به عنوان سرمشق معرفتي و عملي به كار گرفت.
منبع:http://www.magiran.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : azadisaber
يكي از ويژگي هاي بهره گيري از اين شيوه آن است كه امكان بيش تري براي بهره مندي مردم از معارف آن وجود دارد و موضوعات و مطالب، هرچند كه به شكل دعا در پيشگاه خدا بيان شده ولي به شكلي موجب مي شود كه ناخواسته خواننده اي كه آن را روزانه و يا هفتگي و يا ماهانه مي خواند و در پيشگاه خداوند آن ها را عرضه مي دارد به عنوان يك مطالبه حق و تحقق يافتني و آرزو و آمال بشناسد و اين گونه است كه مطالبات انسان اجتماعي نسبت به جامعه و دولت افزايش مي يابد و سطح توقعات و مطالبات بالامي رود.
يكي از اين دعاها كه مستحب است و چهل بامداد دست كم در عمر شخص خوانده شود دعاي عهد است كه به نظر مي رسد به سبب آن كه عهد و پيماني با امام زمان(عج) است بايد همواره در هر بامداد خوانده شود تا تجديد بيعت و عهد با امام و ولي عصر به عمل آيد.
در اين عهدنامه مطالب عالي در فرازهايي چند بيان شده كه يكي از بندهاي آن مرتبط با وظايف و اهداف دولت اسلامي است؛ زيرا اين مطالب هر چند كه خطاب به امام زمان(عج) است ولي براي تبيين وظايف و مسئوليت هاي هر نظامي است كه به عنوان دولت، امور اجتماعي و سياسي جامعه را در اختيار مي گيرد. در بخشي از عهدنامه آمده است:
اللهم... سهل مخرجه و اوسع منهجه و اسلك بي محجته و انفذ امره واشدد ازره و اعمر اللهم به بلادك واحي به عبادك انك قلت و قولك الحق ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس فاظهر اللهم لنا وليك و ابن بنت نبيك المسمي باسم رسولك حتي لايظفر بشي من الباطل الامزقه و يحق الحق و يحققه و اجعله اللهم مفزعالمظلوم عبادك و ناصرالمن لايجد له ناصرا غيرك و مجددا لما عطل من احكام كتابك و مشيدا لما ورد من اعلام دينك و سنن نبيك صلي الله عليه و آله واجعله اللهم ممن حصنته من باس المعتدين. اللهم و سر نبيك محمدا صلي الله عليه و آله برويته و من تبعه علي دعوته و ارحم استكانتنا بعده. اللهم اكشف عنا هذه الغمه عن هذه الامه بحضوره، يعني خدايا! ظهورش را آسان و روشش را وسيع گردان و ما را در مسير او بميران و فرمانش را نافذ فرما و پشتش را استوار و محكم گردان. خدايا! به وسيله وي شهرهايت را آبادان و بندگانت را زنده گردان؛ زيرا گفتي و گفته تو حق است كه فساد در خشكي و دريا به خاطر عملكرد مردم آشكار شده است؛ پس خدايا! ولي خويش و پسر دختر پيامبرت را كه همنام پيامبرت است ظاهر كن تا به هر چيزي از باطل دست يافت نابود سازد و حق را به جريان آورد و ثابت و استوار گرداند. خدايا او را راه رهايي بندگان مظلوم و ستمديده ات كن و يار و ياور كساني قرار ده كه جز تو ناصر و ياوري ندارند. احكام كتابت كه تعطيل شده را به وسيله وي تجديد كن و نشانه ها و شعاير دينت را با وي استوار و استحكام بخش و سنت هاي پيامبر(ص) را تقويت كن. خدايا او را از شر متجاوزان حفظ كن و با رويت و ديدارش و نيز كساني كه بر دعوت اويند پيامبرت(ص) را شادان و مسرور گردان و بر بيچارگي و خواري ما كه پس از او حاصل شده رحم آور. خدايا اين غم و اندوه را از اين امت اسلام با حضورش بردار.
در اين عهدنامه تبيين شده كه مردم چه وظيفه اي نسبت به دولت و نيز دولت چه مسئوليتي در قبال مردم دارد. در اين عهدنامه و موارد مشابه آن بسياري از وظايف و مسئوليت ها و نيز اهداف نظام سياسي بيان شده و اين همان چيزي است كه امروز مطالبه به حق ملت ايران از دولت اسلامي است كه مي كوشد تا براساس نظام ولايي عمل كند و خود را به عنوان وكيل امام(ع) مي شناسد و به نيابت از وي وارد عرصه عمل سياسي شده است.
از وظايف دولت اسلامي آن است كه عزت را به دين بازگرداند و گمنامي را از چهره آن بزدايد تا همگان در همه كوي و برزن جهان با حقيقت دين آشنا شوند.
زدودن ظلمت ستم و بيداد در همه عرصه ها و حوزه هاي علمي و عملي و زندگي فردي و اجتماعي و توسعه عدالت و قسط از ديگر ماموريت ها و وظايفي است كه در اين دعاها بدان توجه شده است.
از آن جايي كه توده مردم بدنبال رفاه و آسايش و آرامش واقعي هستند و اندوه جانكاهي دل هايشان را مي فشارد، اجراي قسط ضروري است تا اندوه و غم از چهره و دل آنان زدوده شود.
امنيت در همه حوزه هاي فردي و اجتماعي، ملي و فراملي و نيز اقتصادي و غيراقتصادي مي بايست در اولويت كارهاي دولت باشد و هرگز از اولويت درجه يك به درجات ديگر تنزل نكند؛ زيرا بي امنيت اميد هيچ گونه پيشرفت و تكاملي در عرصه هاي مختلف مادي و معنوي نمي رود. هدايت مردم تنها در سايه سار امنيت است كه مي تواند به درستي رقم بخورد.
آشكارسازي حق و عدالت و اكمال دين و علوم مختلف از ديگر وظايفي است كه لازم است مورد اهتمام جدي دولت اسلامي باشد؛ زيرا اصولاطاغوت در بستري از جهل و بي عدالتي و فقدان دانش و علوم رشد مي كند و برگرده مردم سوار مي شود. از اين رو در ادعيه مختلف كه به شكل زيارت و يا عهد و نيايش بيان شده، اين معنا به اشكال مختلف تلقين مي شود تا سطح مطالبات مردمي نسبت به دولت و كاركردهاي آن افزايش يابد و در صورت وجود هرگونه كمبود در اين زمينه نسبت به كارآمدي دولت اسلامي واكنش نشان دهند.
اين ادعيه ماثور به گونه اي بيان شده كه سطح مطالبات مردمي نسبت به مفاهيمي چون مسئوليت ها و وظايف دولت افزايش يابد و مردم با توجه به اين معيارها به سنجش و داوري درباره عملكرد و كارآمدي دولت ها بپردازند.
بدون ترديد اركان حكومت طاغوت، جهل و بيداد است و لذا دولت مي بايست به ويژه با جهل و ناداني مبارزه كند و مردم را با حقايق چنان كه هست آشنا سازد كه از جمله آن، حقايق هستي و مسير تعالي بشر يعني تزكيه و تقواست.
نهاد كفر بر پايه جهل ساخته شده و برپايه جبر رشد مي كند. از اين رو با هرگونه عقل گرايي و مشاركت دهي مردم مخالفت مي شود و اساس دولت هاي كافر و باطل و جائر بر استبداد راي بنا مي گردد.
جهل است كه عصبيت جاهلي را پديد مي آورد و آدمي را به جاي حق گرايي به سوي باطل سوق مي دهد. امام زين العابدين(ع) درباره عصبيت جاهلي مي فرمايد: العصبيه التي ياثم عليها صاحبها ان يري الرجل شرار قومه خيرا من خيار قوم آخرين و ليس من العصبيه ان يحب الرجل قومه و لكن من العصبيه ان يعين قومه علي الظلم؛ عصبيتي كه گناه محسوب مي شود اين است كه شخص، بدان قوم خويش را بهتر از خوبان قوم ديگران ببيند. آنچه از عصبيت مذموم محسوب نمي شود اين كه شخص، قوم را دوست داشته باشد؛ ولي اگر قوم را به خاطر ظلمي كمك نمايد از عصبيت ناپسند شمرده مي شود. (اصول كافي، كليني، ج2، ص803)
همين تعصب جاهلي است كه امام صادق(ع) مي فرمايد: من تعصب او تعصب له فقد خلع ربق الايمان من عنقه؛ هر كسي تعصب جاهلي بورزد يا يكي از خويشان به سودش تعصب جاهلي داشته باشد و به سبب اين تعصب به چيزي برسد، از دايره ايمان بيرون رفته و حلقه ايمان را از گردنش درآورده است. (همان)
بنابراين اگر دولتمردان اسلامي در نظام ولايي براساس عصبيت عمل كنند، به خودي خود از دايره ولايت كبراي امام(ع) بيرون رفته اند و هر عملي را كه انجام مي دهند به سبب حقي كه ندارند، براي ايشان گناه و جرم نوشته مي شود.
اين ها نمونه هايي است كه در كتبي كه به عنوان دعا و نيايش نوشته شده، گردآوري شده و هر روز مومنان به خواندن و تفكر در آن امر شده اند. از اين رو دعا و نيايش نه براي ثواب بلكه براي شناخت بهترين كارها و عمل به آن ها وارد شده است. بنابراين از آنها بايد به عنوان تفسير و تاويل آيات قرآني ياد كرد و در زندگي به عنوان سرمشق معرفتي و عملي به كار گرفت.
منبع:http://www.magiran.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : azadisaber
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}